روانشناسی شخصیت : این علائم یعنی یک فرد با ظاهر شاد و موفق عمیقا احساس تنهایی میکند!
در نگاه اول، هرگز حدسش را نمیزنید. لبخند میزنند وقتی به آنها سلام میکنید. حال شما را در روزهای هفته میپرسند. حتی ممکن است روح هر جمعی باشند یا کمکرسانترین فرد در محل کار. اما پشت این گفتوگوهای مؤدبانه و خندههای بهموقع، چیز دیگری در جریان است.
تنهایی همیشه به شکل انزوا نیست. بعضیها یاد گرفتهاند چنان خوب آن را پنهان کنند که همه را فریب دهند، حتی گاهی خودشان را. بیایید به چند نشانه نگاه کنیم که ممکن است نشان دهند، فردی این نوع تنهایی آرام را با خود حمل میکند. در ادامه این مطلب با نشانه های رفتاری افراد تنها آشنا خواهید شد.
۱. همیشه موضوع صحبت را از خودشان منحرف میکنند
برخی آدمها شنوندگان فوقالعادهای هستند، اما هرگز نمیگذارند تمرکز گفتگو بیش از چند لحظه روی خودشان بماند. خیلی سریع سؤال بعدی را میپرسند، موضوع را عوض میکنند یا چیزی مثل «اِی، بسه دیگه از من گفتن!» میگویند.
در ظاهر، این رفتار سخاوتمندانه به نظر میرسد. اما من دریافتهام که افراد عمیقاً تنها اغلب از اینکه واقعاً دیده شوند، واهمه دارند. نه چون نمیخواهند ارتباط برقرار کنند، بلکه چون میترسند اگر کسی دقیقتر نگاه کند، چیزهایی پیدا کند که دوست ندارند دیده شود.
۲. بیش از حد خود را مشغول نگه میدارند
بین داشتن زندگی پرجنبوجوش و پر کردن زندگی برای فرار از سکون، تفاوت هست.
من همسایهای داشتم، بازنشسته مثل خودم، که همیشه برنامهاش پر بود. دوشنبهها گلف، سهشنبهها شیفت داوطلبی، باشگاه کتاب، بریج، خرید هر چی بگی، انجام میداد.
یک بعدازظهر، موقع نوشیدن قهوه، خیلی آرام گفت: «اگه از حرکت بایستم، سکوت خیلی بلند میشه.»
این جمله توی ذهنم ماند.
بعضیها هر لحظه را پر میکنند نه چون سرحالاند، بلکه چون میترسند اگر آرام بگیرند، چیزهایی از درونشان بالا بیاید که نمیخواهند با آن روبهرو شوند.
۳. بهراحتی میخندند، اما بهندرت عمیق
احتمالاً دیدهاید: کسی که همیشه شوخی میکند، نقش دلقک جمع را دارد و باعث میشود دیگران احساس راحتی کنند.
باهوش، بامزه، حتی خود را دست میاندازند.
اما وقتی صحبت جدی میشود، در مورد غم، دلشکستگی یا تنهایی و سریع موضوع را عوض میکنند یا شوخی میپراکنند.
گاهی طنز مثل سپر عمل میکند. راهی برای ماندن در جمع بدون آنکه کسی وارد دنیای درونیشان شود.
اگر کسی همیشه سرحال است ولی هیچوقت آسیبپذیر نیست، شاید تنهاتر از چیزی باشد که نشان میدهد.
۴. در میان جمع هستند، ولی هنوز احساس جدایی میکنند
قبلاً هم در مطلبی دیگر به این موضوع پرداختهام، اما ارزش تکرار دارد: تنهایی فقط به معنای نبود دیگران نیست. تنهایی یعنی نداشتن ارتباط عاطفی واقعی.
برخی از تنهاترین افرادی که دیدهام، برنامههای اجتماعی شلوغی دارند و صدها «دوست» آنلاین.
اما احساس نمیکنند واقعاً کسی آنها را بشناسد.
در گروههای دوستانه هستند، اما هیچکس حال واقعیشان را نمیپرسد. حضور دارند، ولی حس میکنند اگر غیب شوند، کسی متوجه نمیشود.
این نوع نامرئی بودن؟ از سکوت هم دردناکتر است.
بیشتر میدهند تا دریافت کنند
بخشندگی ویژگی زیباییست اما وقتی تنها راهی باشد که فرد احساس ارزشمندی میکند، خطرناک میشود.
خیلی از افراد تنها را دیدهام که مدام در حال کمک به دیگراناند. سواری میدهند، غذا میپزند، شیفت اضافه میگیرند، در همهی کمیتهها داوطلب میشوند.
در ظاهر سخاوتمندانه است (و اغلب هم همینطور است)، اما گاهی در دلشان فریادی خاموش نهفته است: «لطفاً من را ترک نکن. بذار مفید باشم. بذار عضوی از جمع باشم.»
اما دردناکترین بخش آنجاست که هیچکس به فکر جبران نمیافتد.
۶. از صمیمیت واقعی اجتناب میکنند، حتی وقتی آن را میخواهند
این یکی از بیرون بهسختی دیده میشود.
برخی افراد دلشان برای نزدیکی عاطفی تنگ شده، اما هر وقت این نزدیکی شکل میگیرد، ناخودآگاه خرابش میکنند. برنامهها را دقیقه نود کنسل میکنند، احساساتشان را کماهمیت جلوه میدهند، میگویند «فقط خستهام» در حالیکه در واقع از اینکه کسی خیلی نزدیک شود، میترسند.
سالها پیش با کسی رابطه داشتم که دقیقاً همینطور بود. گرم و مهربان، با دایرهی اجتماعی گسترده. اما هر بار که میخواستیم عمیقتر ارتباط بگیریم، عقب میکشید. نهایتاً بهم گفت: «نمیدونم چطور بذارم کسی نزدیکم شه. اونقدر مدت زیادی تنها بودم که برام عادی شده.»
تنهایی ممکنه از آسیبپذیر بودن امنتر به نظر برسد. اما بهایش سنگین است.
۷. زیاد پست میگذارند اما حرف زیادی نمیزنند
در دنیایی زندگی میکنیم که ظاهر ارتباط آسان است.
شبکههای اجتماعیشان را که نگاه کنید، پر از سفر، کپشنهای بامزه و سلفی با دوستان است. اما اگر دقیق شوید، چیزی کم است، عمق.
افرادی که عمیقاً تنها هستند، گاهی از شبکههای اجتماعی بهعنوان جایگزینی برای صمیمیت واقعی استفاده میکنند. این کار توهم دیده شدن را میدهد بدون خطرِ واقعاً شناخته شدن.
آن ترشح سریع دوپامین، جای تغذیهی عمیق ارتباط واقعی را میگیرد. اما فقط برای مدتی کوتاه.
۸. حتی در جمعهای آشنا هم احساس نادیده گرفته شدن دارند
زنی را میشناسم، معلم بازنشستهای که یکبار بهم گفت: «میتونم وسط جمعی باشم که سالهاست میشناسم، ولی بازم احساس بیگانگی کنم.»
او نه خجالتی بود، نه بداخلاق. اما اغلب حس میکرد هیچکس واقعاً نمیفهمدش.
این است ذات تنهایی عمیق، مربوط به تعداد افراد دور و برت نیست. بلکه مربوط به این است که آیا واقعاً کسی تو را میبیند یا نه.
وقتی کسی مدام میگوید: «نمیفهمی» یا «بیخیال، مهم نیست»، شاید در دلش در حال کشتیگرفتن با این احساس تنهایی عاطفی باشد.
۹. مشکلاتشان را کوچک جلوه میدهند
میپرسید: «خوبی؟» همیشه میگویند: «عالی!» یا «شکر خدا، بد نیستم!»
حتی وقتی چشمهایشان خسته به نظر میرسد. حتی وقتی میشود سنگینی دلشان را حس کرد.
خیلی از آدمهای تنها یاد گرفتهاند دردشان را پنهان کنند، چون فکر میکنند کسی نمیخواهد بشنود. یا نگرانند بار اضافی روی دوش دیگران باشند. یا شاید قبلاً امتحان کردهاند و جواب نگرفتهاند.
پس با خودشان میگویند: «بهتره هیچی نگم.»
اما بهای سکوت، سنگین است.
۱۰. در لحظات مهم، ساکت میشوند
دقت کنید وقتی اتفاق بزرگی برای کسی میافتد، پایان یک رابطه، از دست دادن شغل، یا مشکل سلامتی.
افراد تنها اغلب عقب میکشند.
نه چون دلشان دلداری نمیخواهد، بلکه چون باور ندارند کسی هست که آن را بدهد.
از گروههای دوستانه غیب میشوند. جواب تماسها را نمیدهند. میگویند: «یه کم درگیرم»، ولی در واقع دلشان میخواهد کسی بدون اینکه بخواهند، حالشان را بپرسد.
و وقتی هیچکس سراغی نمیگیرد، چیزی که ازش میترسیدند، برایشان تأیید میشود: اینکه تنها ماندهاند.
تنهایی همیشه خودش را نشان نمیدهد.
گاهی آنطرف میز شام لبخند میزند. گاهی اولین کسیست که پیشنهاد کمک میدهد. گاهی میگوید: «خوبم»، در حالیکه ته دلش آرزو دارد شما یک بار دیگر بپرسید.
پس اگر کسی در زندگیتان ظاهراً خوب به نظر میرسد، ولی چیزی درونتان میگوید اوضاع جور نیست… سراغش بروید.
و اگر در این فهرست، خودتان را شناختید؟
بدانید این احساس به معنای خراب یا ناقص بودنتان نیست. شما انسان هستید. و خواستن اینکه دیده و شنیده و درک شوید، ضعف نیست، هوشمندی است.
سؤال اینجاست: امروز چه قدم کوچکی میتوانید برای برقراری ارتباط دوباره بردارید؟
چون حقیقت این است: بیشتر آدمها آمادگی دارند که برایتان اهمیت قائل شوند، فقط کافیست فرصت این کار را به آنها بدهید.