غزل شماره ۶۶ از غزلیات صائب تبریزی؛ وصفِ زلفِ یار عاجز میکند تقریر را …
غزلیات صائب تنها به عشق محدود نمیشود بلکه موضوعاتی چون عرفان، طبیعت، زندگی اجتماعی و فلسفه را نیز در بر میگیرد. این تنوع باعث میشود که آثار او برای طیف وسیعی از خوانندگان جذاب باشد.
وصفِ زلفِ یار عاجز میکند تقریر را
دوریِ این راه، کوته میکند شبگیر را
چشمِ حیران راست دایم حسن در مدِ نظر
عکسِ پا برجا بود آیینهٔ تصویر را
مور چون در خرمن افتد دست و پا گم میکند
نیست ممکن سیرْ دیدن حسنِ عالمگیر را
میکند وحشت سگِ لیلی همان از سایهاش
گرچه مجنون کرد رام خود پلنگ و شیر را
کفرِ نعمت میکند رزقِ حلال خود حرام
طفل از پستان گزیدن میکند خون شیر را
در دلِ آهن کند فریادِ مظلومان اثر
ناله از زندانیان افزون بود زنجیر را
از تحمل دشمنِ خونخوار گردد مهربان
گردنِ تسلیم میریزد دمِ شمشیر را
دعویِ حق را کند باطل گناه بیشعور
عذرِ نامقبول، ثابت میکند تقصیر را
از ثباتِ پا توان بر دشمنان فیروز شد
مینشاند یک هدف بر خاک، چندین تیر را
سرو صائب از هجومِ قمریان بالَد به خویش
از مریدان بادِ نخوت میفزاید پیر را
تفسیر این شعر
این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، “صائب تبریزی” است و در آن به توصیف زیباییهای معشوق و همچنین به چالشها و مشکلاتی که عشق و زندگی به همراه دارد، پرداخته شده است. بیایید این شعر را به زبان ساده توضیح دهیم:
1. بخش اول: شاعر میگوید که توصیف زیباییهای زلف (مو) معشوقش آنقدر سخت است که او را عاجز میکند. دوری از معشوق هم باعث میشود شبها برای او طولانی و دشوار بگذرد.
2. بخش دوم: چشمهای حیران شاعر همیشه در جستجوی زیبایی معشوق است و تصویر او در آینه (نماد زیبایی) همیشه در ذهنش باقی مانده است.
3. بخش سوم: وقتی مورچهای در خرمن (محل جمعآوری غلات) میافتد، دست و پایش را گم میکند. این نشان میدهد که دیدن زیباییهای جهان برای کسی که عاشق است، بسیار دشوار است.
4. بخش چهارم: سایهی معشوق (لیلی) حتی باعث وحشت سگها میشود، هرچند که مجنون (عاشق لیلی) توانسته پلنگ و شیر را رام کند.
5. بخش پنجم: کسی که نعمتهایش را نادیده میگیرد، مانند کودکی است که شیر حلال را از پستان مادرش نمیخورد و خون شیر را میمکد.
6. بخش ششم: صدای فریاد مظلومان بر دل آهنین اثر میگذارد و ناله زندانیان بیشتر از صدای زنجیرهایشان شنیده میشود.
7. بخش هفتم: تحمل دشمنی خونخوار باعث میشود انسان مهربانتر شود و تسلیم در برابر شمشیر دشمن، گردن خود را پایین میآورد.
8. بخش هشتم: کسی که ادعای حق دارد، باید بداند که باطل کردن این ادعا گناهی بزرگ است و عذرهای نامقبول تنها تقصیر را ثابت میکند.
9. بخش نهم: با ثبات قدم، انسان میتواند بر دشمنان پیروز شود و اگر هدفی را بر زمین نشانه بگیرد، میتواند چندین تیر به آن هدف بزند.
10. بخش دهم: سرو (درخت) صائب از هجوم زنبورها (قمریان) به خود میبالد و این نشاندهندهی قدرت و عظمت اوست، در حالی که مریدان او (افرادی که به او ارادت دارند) در بادِ نخوت و خودپسندی غرق شدهاند.
به طور کلی، این شعر به زیبایی عشق، مشکلات آن، قدرت تحمل در برابر دشمنان و اهمیت ثبات قدم در زندگی اشاره دارد. شاعر از طریق تصاویری زیبا احساسات عمیق خود را بیان کرده و نشان میدهد که عشق و زیبایی چقدر میتوانند زندگی را پیچیده و دشوار کنند.