غزل شماره ۶۳ از غزلیات حافظ؛ رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست …

غزلیات حافظ به موضوعاتی چون عشق الهی و عشق زمینی پرداخته و این دو را به شکلی هنرمندانه در هم آمیخته است. این موضوعات برای بسیاری از خوانندگان جذاب و قابل تأمل هستند.

کدخبر : 39333
سایت سرگرمی روز :

رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست

در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

چون من در آن دیار هزاران غریب هست

در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست

هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست

آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند

ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست

هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست

این شعر از حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌زبان، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و فلسفی می‌پردازد. در ادامه، هر بیت را به زبان ساده توضیح می‌دهیم:

1. “رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست”

   – هیچ‌کس زیبایی چهرهٔ تو را ندیده، اما هزاران رقیب برای محبت تو وجود دارد.

2. “در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست”

   – تو هنوز در حالت غنچه‌ای (نازک و جوان) هستی، اما صدها بلبل (عاشق) به دور تو می‌چرخند.

3. “گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست”

   – اگر من به محلهٔ تو بیایم، چندان غریب نیست؛ زیرا در آنجا افراد زیادی هستند که من را می‌شناسند.

4. “چون من در آن دیار هزاران غریب هست”

   – چون در آن دیار هزاران نفر دیگر هم غریب هستند؛ یعنی همه در جستجوی عشق و محبت هستند.

5. “در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست”

   – در عشق، فرقی بین خانقاه (محل عبادت) و خرابات (محل باده‌نوشی) وجود ندارد؛ هر دو مکان می‌توانند محل عشق باشند.

6. “هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست”

   – هر جا که نور چهرهٔ محبوب باشد، آنجا عشق و زیبایی وجود دارد.

7. “آن جا که کارِ صومعه را جلوه می‌دهند”

   – در جایی که کارهای مذهبی و معنوی را به نمایش می‌گذارند،

8. “ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست”

   – صدای ناقوس کلیسا و نماد صلیب هم وجود دارد؛ یعنی در آنجا نشانه‌های دین و مذهب هم هست.

9. “عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد”

   – وقتی عاشق شد، محبوب هیچ توجهی به حال او نکرد؛ یعنی عاشق با درد و رنج خود تنهاست.

10. “ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست”

    ▪ ای آقا (محبوب)، اگر درد وجود نداشت، طبیب هم معنی نداشت؛ یعنی اگر عشق آسان بود، نیازی به درمان آن نبود.

11. “فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست”

   ▪ فریاد و ناله‌های حافظ بی‌دلیل نیست؛ او در جستجوی حقیقت و عشق است.

12. “هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست”

    ▪ داستان‌های او همگی عجیب و غریب هستند؛ یعنی تجربیات عاشقانهٔ او پر از راز و رمز است.

این شعر به زیبایی احساسات عمیق عاشقانه، تنهایی و جستجوی حقیقت را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که عشق چه اندازه می‌تواند پیچیده و پر از چالش باشد. حافظ با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین، مفاهیم عمیق انسانی را بیان می‌کند.

ارسال نظر: