غزل شماره ۶۳ از غزلیات حافظ؛ رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست …
غزلیات حافظ به موضوعاتی چون عشق الهی و عشق زمینی پرداخته و این دو را به شکلی هنرمندانه در هم آمیخته است. این موضوعات برای بسیاری از خوانندگان جذاب و قابل تأمل هستند.
رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست
آن جا که کارِ صومعه را جلوه میدهند
ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست
این شعر از حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران فارسیزبان، به بیان احساسات عمیق عاشقانه و فلسفی میپردازد. در ادامه، هر بیت را به زبان ساده توضیح میدهیم:
1. “رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست”
– هیچکس زیبایی چهرهٔ تو را ندیده، اما هزاران رقیب برای محبت تو وجود دارد.
2. “در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست”
– تو هنوز در حالت غنچهای (نازک و جوان) هستی، اما صدها بلبل (عاشق) به دور تو میچرخند.
3. “گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست”
– اگر من به محلهٔ تو بیایم، چندان غریب نیست؛ زیرا در آنجا افراد زیادی هستند که من را میشناسند.
4. “چون من در آن دیار هزاران غریب هست”
– چون در آن دیار هزاران نفر دیگر هم غریب هستند؛ یعنی همه در جستجوی عشق و محبت هستند.
5. “در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست”
– در عشق، فرقی بین خانقاه (محل عبادت) و خرابات (محل بادهنوشی) وجود ندارد؛ هر دو مکان میتوانند محل عشق باشند.
6. “هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست”
– هر جا که نور چهرهٔ محبوب باشد، آنجا عشق و زیبایی وجود دارد.
7. “آن جا که کارِ صومعه را جلوه میدهند”
– در جایی که کارهای مذهبی و معنوی را به نمایش میگذارند،
8. “ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست”
– صدای ناقوس کلیسا و نماد صلیب هم وجود دارد؛ یعنی در آنجا نشانههای دین و مذهب هم هست.
9. “عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد”
– وقتی عاشق شد، محبوب هیچ توجهی به حال او نکرد؛ یعنی عاشق با درد و رنج خود تنهاست.
10. “ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست”
▪ ای آقا (محبوب)، اگر درد وجود نداشت، طبیب هم معنی نداشت؛ یعنی اگر عشق آسان بود، نیازی به درمان آن نبود.
11. “فریادِ حافظ این همه آخِر به هرزه نیست”
▪ فریاد و نالههای حافظ بیدلیل نیست؛ او در جستجوی حقیقت و عشق است.
12. “هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست”
▪ داستانهای او همگی عجیب و غریب هستند؛ یعنی تجربیات عاشقانهٔ او پر از راز و رمز است.
این شعر به زیبایی احساسات عمیق عاشقانه، تنهایی و جستجوی حقیقت را به تصویر میکشد و نشان میدهد که عشق چه اندازه میتواند پیچیده و پر از چالش باشد. حافظ با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین، مفاهیم عمیق انسانی را بیان میکند.