۹ ماه انتظار بیپایان یک معلم | فریاد معلمان حقالتدریس؛ سالها وعده تبدیل وضعیت شنیدیم اما ...
یک معلم حقالتدریس میگوید: برای خرید خودرو تمام پسانداز و طلای همسرم را دادم، اما با گذشت ۹ ماه از موعد تحویل، هنوز ماشین ندارم.
یکی از معلمان حقالتدریس که بیش از یک دهه از عمر خود را صرف تدریس در مدارس کرده، از تجربه تلخ خرید خودروی حوالهای سخن گفت
او میگوید با فروش تمام پسانداز خانواده و حتی طلای همسرش، به امید تحویل یک خودرو پس از یک سال اقدام به خرید حواله کرد، اما اکنون با گذشت بیش از ۹ ماه از موعد مقرر، هنوز موفق به دریافت خودرو نشده است.
این معلم توضیح داد: «سال گذشته برای خرید خودرو، تمام طلاهای همسرم و پسانداز چندین سال کار را خرج کردم. حتی چند وام هم گرفتم تا بتوانم از این طریق وسیلهای تهیه کنم و بعدازظهرها بهعنوان سرویس یا مسافرکشی کار کنم. اما با گذشت بیش از یک سال، کارخانه هنوز خودرو را تحویل نداده و هر بار با وعدههای امروز و فردا ما را سر میدوانند.»
به گفته او، در زمانی که طلای خانوادهاش را فروخته بودند، قیمت هر گرم طلا حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بود، اما امروز نرخ آن به بیش از ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده است. او تأکید کرد: «نه تنها خودرو تحویل نگرفتم، بلکه ارزش داراییام هم نصف شده و متضرر اصلی این ماجرا من و خانوادهام هستیم.»
این معلم حقالتدریس وضعیت کاری همکاران خود را نیز نامناسب توصیف کرد و گفت: «سالهاست با حقوق پایین و شرایط دشوار در مدارس فعالیت میکنیم. بارها وعدهی تبدیل وضعیت داده شد، اما هیچکدام عملی نشد. حالا در میانسالی، نه امنیت شغلی داریم و نه حقوق کافی برای تأمین معیشت.»
او با حسرت ادامه داد: «سالها درس خواندیم و در نهایت معلم حقالتدریس شدیم؛ معلمانی که حتی برای خرید یک وسیله نقلیه ساده باید همه دارایی خود را هزینه کنند و باز هم سرگردان بمانند. امروز نه از شغل درست و با درآمد مکفی خبری هست، نه از آیندهای روشن برای خانواده. آنچه باقی مانده تنها افسوس و بدهی است.»
شما هم تجربهای مشابه دارید؟
آیا تا به حال برای خرید خودروی حوالهای متضرر شدهاید؟
به نظر شما چه نهادی باید پاسخگوی بدقولی خودروسازان باشد؟
اگر جای این معلم بودید چه اقدامی میکردید؟
نظرات خود را در بخش کامنتها با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.