غزل شماره ۶۵ از غزلیات سعدی؛ عیب یاران و دوستان هنر است سخن دشمنان نه معتبر است …

. سعدی در غزلیات خود به بررسی عواطف و احساسات انسانی می‌پردازد. عشق، دوستی، غم، شادی و دیگر احساسات انسانی در اشعار او به خوبی نمایان است و این باعث ارتباط عمیق‌تری با خوانندگان می‌شود.

کدخبر : 38730
سایت سرگرمی روز :

عیب یاران و دوستان هنر است

سخن دشمنان نه معتبر است

مُهر مِهر از درون ما نرود

ای برادر که نقش بر حجر است

چه توان گفت در لطافت دوست

هر چه گویم از آن لطیف‌تر است

آن که منظور دیده و دل ماست

نتوان گفت شمس یا قمر است

هر کسی گو به حال خود باشید

ای برادر که حال ما دگر است

تو که در خواب بوده‌ای همه شب

چه نصیبت ز بلبل سحر است

آدمی را که جان معنی نیست

در حقیقت درخت بی‌ثمر است

ما پراکندگان مجموعیم

یار ما غایب است و در نظر است

برگ تر خشک می‌شود به زمان

برگ چشمان ما همیشه تر است

جان شیرین فدای صحبت یار

شرم دارم که نیک مختصر است

این قدر دون قدر اوست ولیک

حد امکان ما همین قدر است

پرده بر خود نمی‌توان پوشید

ای برادر که عشق پرده در است

سعدی از بارگاه قربت دوست

تا خبر یافته‌ست بی‌خبر است

ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع

تا خداوندگار را چه سر است

این شعر از سعدی، شاعر بزرگ ایرانی، به زیبایی احساسات انسانی، عشق و دوستی را به تصویر می‌کشد. بیایید آن را به زبان ساده‌تر توضیح دهیم:

1. عیب یاران و دوستان هنر است / سخن دشمنان نه معتبر است:

   – در این بیت، شاعر می‌گوید که عیب‌های دوستان و یاران نشانه‌ی هنر و مهارت آنهاست. در واقع، انتقاد از دوستان ممکن است به خاطر عشق و دلسوزی باشد. اما سخنان دشمنان ارزش چندانی ندارند و نباید به آنها توجه کرد.

2. مُهر مِهر از درون ما نرود / ای برادر که نقش بر حجر است:

   – اینجا شاعر می‌گوید که عشق و محبت واقعی از درون ما نشأت می‌گیرد و نمی‌تواند از بین برود. او به این نکته اشاره می‌کند که عشق واقعی پایدار است، حتی اگر ظاهراً ناپدید شود.

3. چه توان گفت در لطافت دوست / هر چه گویم از آن لطیف‌تر است:

   – شاعر می‌گوید که نمی‌توان درباره‌ی زیبایی و لطافت دوست به خوبی صحبت کرد، زیرا هر چه بگوید باز هم نمی‌تواند به اندازه‌ی خود آن دوست زیبا باشد.

4. آن که منظور دیده و دل ماست / نتوان گفت شمس یا قمر است:

   – در اینجا، شاعر اشاره می‌کند که کسی که محبوب ماست، نمی‌توان او را با چیزهایی مانند خورشید یا ماه مقایسه کرد، زیرا او برای ما بسیار خاص‌تر است.

5. هر کسی گو به حال خود باشید / ای برادر که حال ما دگر است:

   – شاعر می‌گوید که هر کس باید به حال خود بپردازد و به وضعیت خود توجه کند، زیرا حال او متفاوت است و ممکن است دیگران نتوانند آن را درک کنند.

6. تو که در خواب بوده‌ای همه شب / چه نصیبت ز بلبل سحر است:

   – این بیت به کسانی اشاره دارد که در زندگی غافل هستند و از زیبایی‌های زندگی بی‌خبرند. شاعر می‌گوید اگر کسی در خواب باشد، چگونه می‌تواند از زیبایی‌های صبحگاهی لذت ببرد؟

7. آدمی را که جان معنی نیست / در حقیقت درخت بی‌ثمر است:

   – شاعر بیان می‌کند که اگر کسی معنای زندگی را درک نکند و روحش خالی باشد، مانند درختی است که میوه‌ای ندارد و بی‌فایده است.

8. ما پراکندگان مجموعیم / یار ما غایب است و در نظر است:

   – در اینجا شاعر می‌گوید که ما ممکن است پراکنده باشیم، اما محبوب ما همیشه در ذهن و قلب ما حاضر است.

9. برگ تر خشک می‌شود به زمان / برگ چشمان ما همیشه تر است:

   – این بیت نشان‌دهنده‌ی این است که هر چیزی با گذر زمان تغییر می‌کند، اما عشق و اشک‌های ما همیشه تازه و زنده هستند.

10. جان شیرین فدای صحبت یار / شرم دارم که نیک مختصر است:

    ▪ شاعر می‌گوید جانش را برای صحبت با محبوبش فدای می‌کند و از اینکه این احساسات را به صورت مختصر بیان کند، شرمنده است.

11. این قدر دون قدر اوست ولیک / حد امکان ما همین قدر است:

    ▪ او اعتراف می‌کند که ارزش محبوب بسیار بالاست، اما او تنها می‌تواند این احساسات را به همین اندازه بیان کند.

12. پرده بر خود نمی‌توان پوشید / ای برادر که عشق پرده در است:

    ▪ شاعر می‌گوید نمی‌توان احساسات عاشقانه را پنهان کرد، زیرا عشق خود پرده‌ای است که همه چیز را نمایان می‌کند.

13. سعدی از بارگاه قربت دوست / تا خبر یافته‌ست بی‌خبر است:

    ▪ در این بیت، سعدی اشاره می‌کند که حتی وقتی از دوری محبوبش خبر دارد، هنوز هم در عمق وجودش احساس بی‌خبری می‌کند.

14. ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع / تا خداوندگار را چه سر است:

    ▪ در پایان، شاعر می‌گوید که ما سر خود را به خاطر محبت و عشق به محبوب گذاشته‌ایم و نمی‌دانیم سرنوشت چه خواهد بود.

این شعر عمیقاً به موضوع عشق و دوستی پرداخته و احساسات انسانی را با زبان زیبا و نمادین بیان کرده است. سعدی با استفاده از تصاویری زیبا و عمیق، خواننده را به تأمل در مورد عشق، دوستی و ارزش‌های انسانی دعوت می‌کند.

ارسال نظر: