امروز با سعدی: ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی

ای آفتابِ روشن و ای سایهٔ همای / ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی

امروز با سعدی: ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی
کدخبر : 40483
سایت سرگرمی روز :

فرخ، صباحِ آن که تو بر وی نظر کنی

فیروز، روزِ آن که تو بر وی گذر کنی

آزاد، بنده‌ای که بود در رکاب تو

خرم، ولایتی که تو آنجا سفر کنی

دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ

یک بار اگر تَبَسُّمِ همچون شکر کنی

ای آفتابِ روشن و ای سایهٔ همای

ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی

من با تو دوستی و وفا کم نمی‌کنم

چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی

مقدور من سریست که در پایت افکنم

گر زآن که التفات بدین مختصر کنی

عمریست تا به یاد تو شب روز می‌کنم

تو خفته‌ای که گوش، به آه سحر کنی؟

دانی که رویم از همه عالم به روی توست

زنهار اگر تو روی به رویی دگر کنی

گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم

آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی

شرط است سعدیا که به میدان عشق دوست

خود را به پیش تیر ملامت سپر کنی

وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم

تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی

این شعر به عشق و محبت اشاره دارد و در آن شاعر از زیبایی و نورانیت محبوبش سخن می‌گوید. شاعر می‌گوید که اگر محبوب به او نگاهی کند، همه چیز برایش زیبا و فیروزمندانه می‌شود و او زندگی را در کنار او می‌خواهد. همچنین بیان می‌کند که اگر محبوب با یک لبخند ظاهر شود، دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد و هیچ چیز را نمی‌توان به او فروخت.

او بر پیوند دوستی و وفا تأکید می‌کند و می‌گوید حتی با وجود جفا و دشمنی، عشقش به محبوب کم نمی‌شود. در نهایت، شاعر از ته دل آرزو می‌کند که محبوب به او توجه کند و بر سر خاکش بگذرد، و در میدان عشق، خود را در برابر تیر ملامت دیگران سپر کند. به طور کلی، این شعر نمایشگر احساسات عمیق و شگفت‌انگیز عاشقانه است.

 

ارسال نظر: