بر اساس روانشناسی، 9 نشانه که نشان می دهد شریک زندگی شما برای شما مناسب نیست

گاهی اوقات، مهم نیست که چقدر از کسی خوشمان می آید (یا فکر می کنیم دوست داریم)، او آن کسی نیست که قرار است بقیه عمرمان را با او بگذرانیم.

کدخبر : 14560
سایت سرگرمی روز :

زندگی کوتاه است. این چیزی نیست که مردم فقط بگویند.

مطلقاً هیچ فایده ای ندارد که آن را با کسی خرج کنید که به شما بهترین احساس را نمی دهد.

وقتی شریکی را انتخاب می‌کنید، مطمئن شوید که او همان کسی است که انجام می‌دهد.

اگر این کار را نکنند، احتمالاً برای شما مناسب نیستند، و باید آنها را رها کنید.

روانشناسان ویژگی های بسیاری را فهرست می کنند که باید در شریک زندگی به دنبال آنها باشید تا شانس خود را برای داشتن یک زندگی عالی با آنها افزایش دهید.

انتخاب نامناسب زندگی شما را بدبخت می کند. و در نهایت به نقطه ای خواهید رسید که جز نگاه کردن به گذشته و پشیمانی از سال های هدر رفته کاری از دستتان برنمی آید.

بنابراین، به طور خلاصه، بهتر است از شریک زندگی خود جدا شوید و شخص دیگری را پیدا کنید اگر…

1) شما به آنها اعتماد ندارید.

اعتماد بسیار مهم است - این چیزی است که باعث می شود با کسی احساس امنیت و امنیت کنید. اگر این از دست رفته باشد، همه چیز می‌تواند کمی بدتر شود.

اگر بخشی از شما همیشه فکر می‌کند که آیا واقعاً می‌توانید روی شریکتان حساب کنید، برنامه‌ریزی برای آینده یا حتی آرامش با هم سخت است.

فقدان اعتماد نیز معمولاً نشانه مشکلات بزرگتر است.

شاید شما دو نفر در صحبت کردن درباره مسائل عالی نباشید، یا اتفاقی افتاده است که شما را دچار تردید کرده است.

نکته این است که همیشه شک کردن به شریک زندگی تان خسته کننده است و لذت بردن واقعی از همراهی او را سخت می کند.

زیر سوال بردن هر کاری که شریک زندگی شما انجام می دهد شما را نیز دیوانه می کند.

اعتماد واقعاً پایه و اساس همه چیزهای خوب در یک رابطه است. وقتی وجود ندارد، انصافاً بهتر است به همه چیز پایان دهید.

اگر این کار را نکنید، ممکن است در نهایت احساس تنهایی، مضطرب شدن کنید و مثل اینکه همیشه باید مراقب باشید.

2) مدام دعوا می کنید.

اختلاف نظر زوجین کاملاً طبیعی است. هر کسی که بگوید هرگز انجام نمی دهد، دروغ می گوید.

اما اگر دائماً در گلوی همدیگر هستید، ممکن است نشانه‌ای از این باشد که قرار نیست با هم باشید.

مشاجره مداوم می تواند به این معنی باشد که شما باید روی خیلی چیزها - بزرگ و کوچک - چشم به چشم ببینید.

و این دقیقاً همان چیزی نیست که هنگام جستجوی یک شریک مادام العمر برای آن ثبت نام می کنید.

درگیری بدون توقف معمولاً به مسائل عمیق‌تری اشاره می‌کند.

ممکن است اولویت‌های متفاوتی داشته باشید یا در مورد نحوه زندگی در یک صفحه نباشید.

و تا زمانی که این مشکل را حل نکنید یا یاد بگیرید که واقعاً سازش کنید، رابطه شما به خوشی دوام نخواهد آورد.

3) سبک های حل تعارض شما متفاوت است.

وقتی دعوا می کنید چه اتفاقی می افتد؟ این همچنین نقش مهمی در میزان خوشحالی شما با شریک زندگی خود دارد.

بیایید بگوییم که شما به طور متوسط ​​تعارض در رابطه خود دارید. حالا به نحوه برخورد شما با آن بستگی دارد. این واقعاً می تواند چیزها را بسازد یا خراب کند.

اگر سبک‌های شما خیلی با هم تضاد داشته باشند، ممکن است منجر به سوء تفاهم‌های بیشتر شود، حل و فصل هر چیزی را سخت کند و یکی یا هر دوی شما را ناامید و آسیب ببیند.

من قبلا در رابطه ای بودم که این اتفاق افتاد.

بلافاصله صحبت کردن درباره مسائل برای من بدیهی به نظر می رسید، اما شریک زندگی من ترجیح داد به رانندگی برود تا بتواند تنها باشد و قبل از اینکه کارها را حل کنیم، خودش را خنک کند.

اینطور نیست که یک راه بهتر از دیگری بود. اما هر بار که او می رفت و حتی زمانی که مدتی نبود از پاسخ دادن به تلفن خود امتناع می کرد، احساس ناراحتی و بی احترامی می کردم.

زمانی که او برگشت، من از چیزهای دیگر عصبانی بودم و بحث اصلی ما به بن بست رسید. نارضایتی از هر دو طرف به مرور زمان ایجاد شد و نتیجه ای نداشت.

اگر سبک حل تعارض شریک زندگی شما مکمل سبک شما نیست و نمی توانید راهی برای دور زدن آن پیدا کنید، باید در شراکت خود تجدید نظر کنید.

4) از نظر عاطفی احساس خستگی و فرسودگی می کنید.

شریک مناسب بعد از یک روز طولانی به شما انرژی می دهد و احساس خوبی به شما می دهد.

اگر زمانی که در اطراف خود هستید احساس می کنید همیشه به دنبال قدرت هستید، آنها برای شما مناسب نیستند.

خستگی مداوم می تواند به این معنی باشد که نیازهای عاطفی شما برآورده نمی شوند. شاید خیلی بیشتر از چیزی که می گیرید می دهید، یا هیچ حمایت یا تفاهمی بین شما دو نفر وجود ندارد.

روابط یک خیابان دو طرفه است. شما نمی توانید تنها کسی باشید که تلاش می کند.

در پایان روز، شریک زندگی شما باید فرد مورد علاقه شما برای قدرت باشد. اگر دائماً احساس خستگی می کنید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به این فکر کنید که آیا رابطه شما به شما خدمت می کند یا خیر.

5) مدام مورد بی احترامی قرار می گیرید.

بی احترامی یک پرچم قرمز جدی است. شریک زندگی شما هرگز نباید شما را دست کم بگیرد و باعث شود ارزش خود را زیر سوال ببرید.

اشتباه نکنید: سوء تفاهم ها و لغزش ها اتفاق می افتد.

من نمی گویم شما فقط باید شریک زندگی خود را رها کنید.

اما اگر دائماً تحت فشار قرار می گیرید، نادیده گرفته می شوید یا مورد بدرفتاری قرار می گیرید، آنها احساسات و نیازهای شما را در نظر نمی گیرند.

و این یک مشکل است زیرا احساس احترام و ارزش یکی از مهمترین چیزها در یک رابطه امن است.

شما سزاوار مهربانی هستید و کسی که آماده است به شما احترامی که انتظارش را دارد بدهد.

6) از آنها احساس خجالت می کنید.

احساس خجالت از طرف شریک زندگی تان نشانه اصلی این است که او احتمالاً برای شما مناسب نیست.

به نوعی مانند پوشیدن ژاکتی است که دوست ندارید.

مطمئناً، می‌توانید آن را بپوشید و حتی شاید خودتان را متقاعد کنید که خوب به نظر می‌رسد، اما در عمق وجود، احساس خوبی در آن نخواهید داشت.

اگر شریک زندگی‌تان با انجام کارهایی که باعث خجالت شما می‌شود یا فقط رفتار یا دیدگاه کلی او در زندگی را به طور مداوم احساس خجالت می‌کنید، در یک سطح نیستید.

و این موضوع بسیار مهمی است زیرا به این بستگی دارد که شما چگونه خود را می بینید و چگونه فکر می کنید دیگران شما را در زمانی که با هم هستید می بینند.

این چیزی بیش از یک مزاحمت جزئی است. احساس خجالت از طرف شریک زندگی تان همچنین نشان می دهد که شما آنطور که باید با هم ارتباط برقرار نمی کنید و وقتی او را در کنار خود دارید احساس غرور نمی کنید.

شما باید شریک زندگی خود را همان گونه که هستند بپذیرید و احساس کنید که در تصویر وسیع تری از زندگی شما قرار می گیرد.

اگر این کار را نکنید، آنها با کسی که هرگز سعی در تغییر آنها ندارد بهتر است.

(حتی اگر فکر می کنید اینطور نیستید، احساس خجالت از طرف آنها می تواند ناخودآگاه شما را مجبور به گفتن یا انجام کارهایی کند که آنها را برای انجام یک عمل تحت فشار قرار می دهد)

و شما سزاوار کسی هستید که به شما این حس را بدهد که ژاکت شما دوخت است!

۷) احساس می کنید که یک زندانی هستید.

حسادت و مالکیت پرچم های قرمز بزرگی هستند.

در ابتدا، ممکن است بیش از حد مراقبت به نظر برسد، اما در واقع، کنترل و ناامنی است، نه عشق.

اگر به دلیل رفتار شریک زندگی خود احساس می کنید در دام افتاده اید یا دائماً در حال عصبانیت هستید، تعادل ندارید.

شما نباید روی پوسته تخم مرغ راه بروید، همیشه سعی کنید از به صدا درآوردن آلارم جلوگیری کنید.

این راهی برای زندگی کردن نیست و قطعاً روابط سالم تا چه اندازه نیست.

شریک زندگی شما باید به اندازه کافی به شما اعتماد داشته باشد تا به شما اجازه دهد از زندگی لذت ببرید، با دوستان خود معاشرت کنید و بدون اینکه مدام شما را زیر نظر داشته باشد یا از شما سوال کند، علایق خود را دنبال کنید.

داشتن فضایی برای رشد و خود بودن بسیار مهم است. اگر بیشتر احساس می کنید زندانی هستید تا شریک زندگی، قطعا باید رها کنید.

۸) فضای شخصی ندارید.

یک شریک حسود یا مالک نیز می تواند در تجارت شما باشد، حتی زمانی که شما فقط در خانه سرد هستید.

و اگر آنها هستند، دلیل بیشتری برای درک این موضوع است که آنها برای شما مناسب نیستند.

مطمئناً ممکن است نسبت به شریک زندگی خود وسواس داشته باشید و بخواهید همه چیز را با او در میان بگذارید. اما بدون گذراندن مدتی به تنهایی، پیشرفت نخواهید کرد.

وقت گذاشتن برای خودتان به شما این امکان را می‌دهد که دوباره شارژ کنید، فکر کنید و فقط خودتان باشید، بدون اینکه احساس کنید کسی همیشه راه شما را نگاه می‌کند.

حتی در نزدیک ترین نوع رابطه، افراد به فضایی برای نفس کشیدن نیاز دارند. احساس خفگی می تواند باعث شود که احساس هویت خود را از دست بدهید.

9) احساس می کنید دستکاری شده اید.

دستکاری یواشکی، ناسالم و برعکس آن چیزی است که باید در یک رابطه اتفاق بیفتد.

می تواند احساسات، تصمیمات و حتی عقل خود را زیر سوال ببرد!

اگر شریک زندگی‌تان شما را دستکاری کند، ممکن است احساس کنید که دائماً در حال انجام یک بازی هستید که در آن قوانین مدام در حال تغییر هستند و هرگز نمی‌توانید کاملاً برنده شوید.

این دستکاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. عذاب وجدان، آتش زدن گاز، یا اینکه احساس کنید به آنها مدیون هستید، تنها چند مورد هستند.

مضر است زیرا عزت نفس و استقلال شما را از بین می برد. ممکن است در نهایت احساس کنید برای تایید و تصمیم گیری به شریک زندگی خود وابسته هستید.

این یک دینامیک بسیار سمی ایجاد می کند.

شریک زندگی شما باید با شما مانند یک فرد رفتار کند. شما باید احساس امنیت و قدرت کنید تا در مورد نیازهای خود بحث کنید و حد و مرزها را تعیین کنید.

منبع: تحریریه سرگرمی روز
آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر:

  • ناشناس
    0

    من ۱۵ سال پیش به ناچار ازدواج کردم😬 حالا دو تا بچه دارم وهیچ وقت هم از زندگیم راضی نبودم😔 ولی هیچ راه حلی هم ندارم دلم کاملا مرده 😭😭هیچیز خوشحالم نمیکند😔 همش حسرت میخورم 😭مقصر همی اینها هم پدرم بود ولی او دیگر فوت شده فقط من را بیچاره کرد خیلی تنهام احساس خفگی میکنم اهل بی بند وباری هم نیستم یه شوهر بد دارم با چند تا بچه ی نا تنی که مثل کلفت خدمتشون کردم شاید مرگ نجاتم دهد ،،،،،،،،،، وچه زود دیر می شود😰😰 شاید باور نکنید که من جهنمم را در دنیا دیدم