افرادی که بخشنده و مهربان هستند، حتی زمانی که صدمه دیده اند، معمولاً این 8 ویژگی منحصر به فرد را نشان می دهند

این یکی از سخت ترین کارها در زندگی است: برای بخشیدن کسی که به شما صدمه زده است، در ازای درد، مهربانی را ارائه دهید.

کدخبر : 14574
سایت سرگرمی روز :

بسیاری از ما با احساس گزش خیانت یا ناامیدی، در این دوران گذر کرده ایم. این می تواند یک دوست، یک عزیز، یک همکار باشد.

با این حال، به نوعی، برخی موفق می شوند از همه چیز بالاتر بروند.

شاید به طور طبیعی اتفاق بیفتد، یا شاید این یک انتخاب آگاهانه باشد که هر روز انجام می دهند.

اما چیزی متفاوت در مورد آنها وجود دارد، چیزی که آنها را از بقیه متمایز می کند.

در اینجا ما در حال بررسی ویژگی‌های متمایزی هستیم که افراد بخشنده و مهربان اغلب دارند، حتی پس از اینکه آسیب دیده‌اند. ما در حال بررسی 8 ویژگی منحصربه‌فردی هستیم که آن‌ها را آن‌طور که هستند می‌سازد.

بدون هیچ مقدمه ای، بیایید به این افراد استثنایی و آنچه می توانیم از آنها بیاموزیم روشن کنیم.

1) آنها تجسم همدلی هستند

همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است.

این در مورد قرار دادن خود به جای دیگران، احساس درد آنها و درک دیدگاه آنها است.

برای کسانی که بخشنده و مهربان هستند، حتی زمانی که صدمه دیده اند، این ویژگی اغلب در خط مقدم است.

آنها فقط همدردی نمی کنند؛ آنها همدلی می کنند. آنها می توانند با احساسات دیگران ارتباط برقرار کنند، نه فقط در سطح، بلکه در عمق وجود.

این همدلی آنها را قادر می سازد که درک و بخشش بیشتری داشته باشند، حتی زمانی که خودشان به شدت صدمه دیده اند.

این در مورد چشم پوشی از رفتار ضعیف یا توجیه اعمال نادرست نیست، بلکه در مورد درک وضعیت انسان و ارائه شفقت در پاسخ است.

و در این درک، آنها قدرت بخشش و مهربانی را پیدا می کنند، حتی زمانی که تقریباً غیرممکن به نظر می رسد.

2) آنها یاد گرفته اند که رها کنند

رها کردن یک سفر است، و این سفری است که مدتی است در آن بوده ام.

این در مورد فراموش کردن یا تظاهر به این نیست که آسیب هرگز اتفاق نیفتاده است. این در مورد پذیرش آنچه اتفاق افتاده، یادگیری از آن و سپس حرکت به جلو است.

مواقعی وجود دارد که صدمه دیده ام، و احساس می کنم سنگینی بر قلبم است. اما با گذشت زمان، متوجه شدم که نگه داشتن آن درد فقط آن را سنگین‌تر می‌کند.

بنابراین، من یاد گرفتم که رها کنم. رهایی از چنگال دردهای گذشته، بخشیدن کسانی که به من ظلم کرده‌اند، و در ازای آن مهربانی را در پیش بگیرم.

همیشه آسان نیست. در واقع، می تواند فوق العاده دشوار باشد. اما لازم است

چون با رها کردن، خودم را آزاد کردم. رها از سنگینی کینه و تلخی. آزادانه برای ادامه زندگیم. آزادانه ببخشید و مهربان باشید.

3) آنها یاد گرفته اند که شفقت به خود را تمرین کنند

در اینجا داستان دیگری از من وجود دارد: زمانی را به یاد می‌آورم که از کسی که به او اعتماد داشتم عمیقاً صدمه دیده بودم. درد شدید بود و من آن را مانند بار سنگینی به اطراف حمل کردم.

اما بعد از آن یک روز، من متوجه چیزی شدم. متوجه شدم که در تلاشم برای بخشش و مهربانی با دیگران، فراموش کرده بودم که همین لطف را به خودم نیز ببخشم.

فهمیدم که مهربان بودن و بخشش فقط مربوط به دیگران نیست. در مورد من هم هست

بنابراین من شروع به تمرین شفقت به خود کردم.

به آرامی با خودم صحبت کردم، با مهربانی با خودم رفتار کردم و اشتباهاتم را ببخشم.

و از طریق این فرآیند دلسوزی به خود بود که توانستم از این آسیب شفا پیدا کنم.

با رفتار مهربانانه با خودم، توانستم همان مهربانی را به دیگرانی که به من صدمه زده بودند نیز تعمیم دهم. با بخشیدن خودم، این قدرت را پیدا کردم که دیگران را نیز ببخشم.

با این کار، نه تنها زخم های خودم را التیام بخشیدم، بلکه این ظرفیت را پیدا کردم که به التیام زخم های دیگران کمک کنم.

4) اغلب انعطاف پذیرتر هستند

تاب‌آوری توانایی نجات از بدبختی است.

و حدس بزنید چه کسی انعطاف پذیرتر است؟ افرادی که بخشنده و مهربان هستند، حتی زمانی که صدمه دیده اند.

مثل یک نوار لاستیکی است. وقتی آن را بکشید، نمی شکند. فقط به شکل اولیه خود باز می گردد.

این کاری است که افراد انعطاف پذیر انجام می دهند. آنها به عقب برمی گردند.

آنها اجازه نمی دهند که آسیب آنها را تعریف کند. آنها اجازه نمی دهند آنها را پایین نگه دارد.

در عوض از آن به عنوان پله ای برای قوی تر شدن و بهتر شدن استفاده می کنند.

آنها می بخشند، نه به این دلیل که آسان است، بلکه به این دلیل که به آنها کمک می کند تا بهبود یابند و به جلو بروند. آنها مهربانی را انتخاب می کنند، نه به این دلیل که مورد انتظار است، بلکه به این دلیل که بخشی از وجود آنهاست.

شانس دوم دادن آنها همیشه آسان نیست، به خصوص زمانی که شما صدمه دیده اید.

اما به عنوان کسی که بخشش و مهربانی را تمرین می کند، یاد گرفته ام که ارزش آنها را ببینم.

من آموخته ام که مردم می توانند تغییر کنند، می توانند از اشتباهات خود درس بگیرند، و می توانند رشد کنند.

من آموخته ام که با دادن یک فرصت دوباره به کسی، فقط به او فرصتی نمی دهید تا اوضاع را درست کند. شما همچنین به خود فرصتی برای بهبودی و حرکت به جلو می دهید.

این بدان معنا نیست که شما آنچه را که اتفاق افتاده فراموش می‌کنید یا وانمود می‌کنید که آسیبی ندیده است. در عوض، شما قدرت را در باور به پتانسیل تغییر، رشد و شفا پیدا می کنید.

و در حالی که تمدید فرصت دوم هرگز آسان نیست، به خصوص زمانی که صدمه دیده اید، اغلب لذت بخش ترین بخش سفر به سمت بخشش و مهربانی است.

6) چرخه آسیب را درک می کنند

بلعیدن حقیقت سختی است، اما افراد آسیب دیده اغلب به مردم صدمه می زنند.

درک این چرخه بخش مهمی از سفر من به سمت بخشش و مهربانی بوده است.

من دیده ام که اغلب کسانی که به ما آسیب رسانده اند با شیاطین خود می جنگند. آنها زخم های خودشان را حمل می کنند، دردهای خودشان را.

این کار آنها را توجیه نمی کند، اما زمینه ای برای درک آنها فراهم می کند. این به من کمک می کند تا انسانیت آنها، نقص های آنها را درست مثل من ببینم.

شناخت این چرخه به من این امکان را داد که با شفقت بیشتری به موقعیت ها برخورد کنم. این به من کمک کرد که به جای عصبانیت به درد با مهربانی و به جای عصبانیت با بخشش پاسخ دهم.

زیرا در پایان روز، همه ما انسان هستیم. همه ما اشتباه می کنیم. و درک این چرخه صدمه به ما کمک می‌کند تا آن را بشکنیم و دنیایی امن‌تر و مهربان‌تر را برای همه افراد درگیر ایجاد کنیم.

7) ذهن آگاهی را تمرین می کنند

حضور در لحظه برای من یک تغییر بازی بوده است.

تمرکز حواس به اینجا و اکنون است. تمرکز نکردن در گذشته آزار دهنده است یا نگران درد احتمالی آینده است، اما حضور کامل در لحظه کنونی.

این در مورد مشاهده احساسات خود بدون قضاوت است، آنها را همانطور که هستند بپذیریم و اجازه ندهیم آنها ما را کنترل کنند.

به‌عنوان کسی که تلاش می‌کند بخشنده و مهربان باشد، حتی زمانی که من صدمه دیده‌ام، ذهن‌آگاهی ابزاری ارزشمند بوده است.

به من این امکان را می دهد که یک قدم به عقب برگردم و احساساتم را به طور عینی مشاهده کنم. اذعان به صدمه ام اما نگذارم آن را از پا درآورم.

با تمرکز بر زمان حال، می توانم اعمالم را عاقلانه انتخاب کنم. من می توانم انتخاب کنم که با مهربانی و بخشش واکنش نشان دهم، حتی زمانی که غریزه اولیه من ممکن است واکنش خشم یا عصبانیت باشد.

تمرین ذهن آگاهی به من قدرت می دهد تا این انتخاب های آگاهانه را انجام دهم و به سفر بخشش و مهربانی خود ادامه دهم.

8) عشق را به ترس ترجیح می دهند

انتخاب عشق بر ترس سنگ بنای سفر من به سوی بخشش و مهربانی بوده است.

ترس. این یک احساس قدرتمند است. می تواند ما را عقب نگه دارد، ما را در گذشته گیر کند و مانع از حرکت به جلو شود.

اما عشق؟ عشق این قدرت را دارد که ما را آزاد کند.

به عنوان کسی که تلاش می کند بخشنده و مهربان باشد، حتی زمانی که آسیب دیده ام، یاد گرفته ام که عشق را به جای ترس انتخاب کنم.

وقتی آسیب می بینم، به راحتی اجازه می دهم ترس بر من مسلط شود. ترس از آسیب دیدن دوباره ترس از باز شدن و آسیب پذیر بودن. ترس از اعتماد به کسی که من را ناامید کرده است.

اما وقتی عشق را انتخاب می کنم، همه چیز تغییر می کند.

عشق به من اجازه می دهد فراتر از درد و رنج را ببینم. این به من اجازه می دهد تا انسانیت را در فردی که به من صدمه زده است ببینم. این به من اجازه می دهد که ببخشم، نه به این دلیل که آن ها لیاقتش را دارند، بلکه به این دلیل که من لایق آن هستم.

انتخاب عشق به جای ترس همیشه آسان نیست. در واقع، می تواند فوق العاده دشوار باشد. اما همیشه ارزشش را دارد.

زیرا در پایان روز، عشق قوی تر از هر آسیبی است که ممکن است تجربه کنیم. و از طریق عشق است که قدرت بخشیدن و مهربانی را پیدا می کنیم، حتی زمانی که صدمه دیده ایم.

منبع: تحریریه سرگرمی روز
آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر: